بازيگران ايراني ما را به اينجا كشاندند
12اردیبهشت1394
احمدرضا حجارزاده/ سال گذشته دو بانوي امريكايي با تخصصهاي كارگرداني و دراماتورژي تئاتر عروسكي به كشور ما آمدند و اقدام به برپايي وركشاپهايي متناسب با مهارت و دانش خود كردند. همچنين يك مدرس بازيگري از سوئد، با برگزاري يك كارگاه به آموزش شيوه متداكتينگ پرداخت. گويا حضور هنرمندان خارجي با گرايش تئاتر در كشور با اقبال هنردوستان، هنرجويان و دانشجويان روبهرو شده و حضور آنها و راهاندازي وركشاپ همچنان ادامه دارد. تازهترين گروهي كه اين روزها در تهران مشغول آموزش رشتهاي از هنرهاي نمايشي هستند، يك زوج لهستاني با نامهاي «ياتسك تيمينجريو» و «كاشا تيمينجريو» هستند كه با برپايي دو كارگاه آموزش بازيگري تئاتر صحنهاي و بازيگري در سيرك و تكنيكهاي دلقكي به استقبال علاقهمندان هنر بازيگري رفتهاند. اين زن و شوهر لهستاني به دعوت ركسانا مهرافزون (شبكه آفتاب)، سهيل اعرابي و امير افشار ـ سرپرستان گروه نمايشي آو ـ به وطن ما آمدهاند. اينبار برخلاف اغلب گفتوگوها، به جاي اينكه ما درباره هنرمندان لهستاني براي شما بگوييم، ترجيح داديم خودشان از فعاليتها و اهداف هنريشان بگويند. با همه اين بهانهها، سري زديم به محل برگزاري وركشاپ «ياتسك» و «كاشا» و ضمن بازديد از شيوه تمرين و آموزش هنرجوها، پاي حرفهاي آنها نشستيم. سهيل اعرابي نيز با ارايه توضيحات مفيد و قابل توجهي ما را در اين مصاحبه ياري كرد.
ابتدا بهطور مختصر از تحصيل، تخصص و سوابق هنريتان بگوييد.
ياتسك: من و كاشا، سابقه و تجربههاي مشتركي داشتهايم اما در مواردي هم تجربههايمان متفاوت بوده است. خودم حدود ١٥ سال است در سبكهاي مختلف تئاتر كار ميكنم. البته به تئاتر فقط در قالب يك اجراي روي صحنه نگاه نميكنم، بلكه به عنوان هنري اجرايي و نمايشي كه در هر كجا و به هر سبك و سياق ميشود اجرا كرد، نگاه ميكنم. كارم را با تئاتر خياباني و سيرك شروع كردم. به همين دليل يكي از وركشاپهاي ما در اينجا، آموزش سيرك و دلقكي است. تجربه مهمي هم با گروه نمايش «گارجنيدزه» داشتهام كه گروه معروفي در لهستان و ساير كشورهاست و ارتباط نزديكي با تئاتري فيزيكال و حركت و موسيقي دارد. در دانشگاه ملي لهستان تئاتر خواندهام. در تئاتر عروسكي و تصويري تخصص دارم. يكي از تخصصهايم اين است كه تكنيكهاي مختلف را با هم تركيب ميكنم و به نگرش جديدي ميرسم. علاوه بر اين، روي موسيقي هم كار ميكنم. موسيقي در نمايشها و اجراهاي ما عنصر مهمي است.
كاشا: كارم را با تحصيل در آكادمي تئاتر «گارجنيدزه» شروع كردم. حدود چهار سال آنجا بودم و مدرسه تئاتر موسيقي را تمام كردهام. اغلب تجربههايم روي تئاتر فيزيكال و حركتهاي بدني اما در ارتباط با موسيقي بوده است.
ياتسك: در واقع ما موسيقيدانهايي هستيم كه تئاتر هم كار ميكنيم. گاهي به عنوان بازيگر، گاهي هم در مقام نويسنده و كارگردان.
با دعوت چه كسي به اينجا آمدهايد و هدف از برگزاري دو وركشاپتان چيست؟
ياتسك: اين پروژه دو برگزاركننده دارد كه يكي از آنها خانم ركسانا مهرافزون است. ايشان وقتي ما را در لهستان ديدند، اين پيشنهاد را دادند و تيم دوم شامل سهيل اعرابي و امير افشار به عنوان سرپرستان جديد گروه نمايش «آو». با همكاري اين دو تيم، دو پروژه هماهنگ شد كه الان برگزار ميشود. اين پروژه از سوي سفارت لهستان هم براي دريافت ويزا و آمدن به كشور شما خيلي حمايت شد.
دو كارگاهي كه برگزار ميكنيد، چه تفاوتهايي با هم دارند و تكنيكهاي هر كدام از وركشاپها چقدر در جهان شناخته شدهاند؟ اين آموزهها چه تاثيري در روند بازيگري تئاتر ايران خواهند داشت؟
ياتسك: ايده اوليه وركشاپها آن است كه تا حد ممكن آنچه را ميدانيم با يكديگر در ميان بگذاريم. ما تجربههاي خودمان را داريم كه تجربههاي زيادي در زمينههاي مختلف هستند. بنابراين خودمان را موظف ميكنيم در وركشاپها يكسري از آنها را انتخاب بكنيم و آموزش بدهيم. در وركشاپ اول كه به آن وركشاپ تئاتر ميگوييم، روي بدن و بازيگري كار ميكنيم. به نگاه تصويري كه بايد در بازي و صحنه داشت، توجه ميكنيم اما هماهنگ با ارتباط نزديك و محكمي كه با موسيقي خواهد داشت. در حقيقت موسيقي، كارگردان اين بازي و تئاتري است كه ما توليد ميكنيم. ما متن را به آن تزريق ميكنيم تا جان بگيرد. در وركشاپ دوم كه وركشاپ سيرك است، متكي بر تكنيك و مهارت افراد هستيم. ايده ما آن است كه در كمترين زمان آنچه را ميدانيم، انتقال بدهيم. ما آنها را هل ميدهيم تا شروع كنند به يادگيري تكنيكها. در ادامه آنها ميتوانند تكنيكها را ادامه بدهند و مهارتشان را كامل بكنند. به آنها ياد ميدهيم چگونه توپهاي دلقكي را با ابزاري ساده و ارزان آماده بكنند. همچنين هر بازيگري ياد ميگيرد فنون و مهارتهاي مقدماتي را كه با هر كدام از ابزارهاي سيرك و دلقك مشتركند، بسازد و با آن كار بكند.
با توجه به اينكه در ايران سيرك به شكل مرسوم نداريم، آنچه در وركشاپ سيرك آموزش ميدهيد، آيا فقط در سيركها قابل استفادهاند يا در بازيگري تئاتر روي صحنه هم به كار ميآيند؟
ياتسك: معتقدم تكنيكهاي سيرك و دلقكي در زمينههاي زيادي به كار ميآيند. آنها ابزار خيلي خوبياند براي اينكه به بچهها انگيزه بدهيد و مشتاقشان بكنيد تا كار بكنند. از اينرو ميتواند در تئاتردرماني و ارتباطات اجتماعي هم خيلي مفيد باشد. در اروپا نيز همينطور است و در حال حاضر، علاقه به اين تكنيك هر روز افزايش مييابد، ولي براي خودم در تئاتر بسيار پركاربرد بوده. تكنيكهاي دلقكي وقتي كه روي صحنه ميآيند، خيلي مهيج و تاثيرگذارند. راه خوبي است براي اينكه با تمرين به مهارتهاي بالاتر دست پيدا بكنيد. الان در سيركهاي لهستان هم متدهاي جديد را تجربه ميكنند و هر روز هم افزايش پيدا ميكند. اين شكل از سيرك، نگاه جديدي است كه در همهجا مثل كانادا و امريكا رواج پيدا كرده و نگاه كاراكترمحور در آن افزايش يافته. نمونه بارزش اينكه در سيركها ديگر دوست ندارند از حيوانات استفاده بكنند. سيركهاي جديد پر شدهاند از موسيقي، حركت، نمايشهاي فيزيكال و آواز و رقص. به همين دليل، ما امروز به بازيگراني نياز داريم كه هم اجراگر باشند و هم بر مهارتهايي مانند مهارتهاي سيرك مسلط باشند.
در تمرينها ديدم هم روي احساس بازيگر كار ميكنيد و هم تواناييهاي بدني آنها. اين آموزهها چقدر در تكنيك و مهارت هنرجوها به كمكشان ميآيد و چه ميزان بر پرورش خلاقيت بازيگران موثرند؟
ياتسك: اين دو ويژگي همراه با هم هستند، يعني بازيهاي احساسي و بدني با هم تركيب ميشوند. در گام نخست، ميتوانيد روي احساسها كار بكنيد. به زبان سادهتر، راه درستش اين است كه از مسير روانشناسي وارد تحليل بازيگر شويد اما ميتوانيد از زاويه ديگري هم به آن نگاه كنيد؛ زاويهاي كه در تئاتر بدني، فيزيكال و حركتي با آن مواجه ميشويد. البته وقتي خلاقيت و كار بدني به آن اضافه بشود هم، ميتوان به نقطه احساسي رسيد كه لازم است. در اين وركشاپها ما از راه دوم استفاده ميكنيم؛ يعني از تكنيك حركتي و تصوير.
نتيجه نهايي اين وركشاپها چه خواهد بود؟ آيا با هنرجوها اثري اجرا ميكنيد؟
ياتسك: ما كارمان را از موضوعهاي خيلي سادهاي شروع كردهايم. در ابتدا، داريم با فرهنگ اين كشور و بازيگرانش آشنا ميشويم و تفاوتهايمان را كشف ميكنيم. از اين طريق ميفهميم ما به عنوان لهستاني در چه مواردي توانمند هستيم و شما به عنوان ايراني در چه موضوعهايي. موسيقي به كار ما خيلي كمك ميكند. ما عاشق هارموني هستيم و خيلي بر آن مسلطيم. معتقدم ايرانيها مهارت فوقالعادهاي در تكخوانيها و ملودي دارند. بنابراين يكي از اهداف وركشاپمان، در ميان گذاشتن تكنيكها و آشناشدن با هم است.
كاشا: اين نخستين سفر ما به ايران است. بنابراين سفرمان بيشتر يك پروسه تحقيقاتي است تا بدانيم اينجا چه پتانسيلها و نكتههايي وجود دارد و بتوانيم روي آن كار بكنيم. در حقيقت ميخواهيم بدانيم چه چيزي را بايد با ديگران در ميان بگذاريم.
ياتسك: تا اين لحظه فهميدهايم اينجا پتانسيل و قدرت بسيار زيادي وجود دارد. آدمهاي بسياري در حال حاضرآماده كار هستند و تمايل دارند مشتاقانه با هم كار كنيم. بر اساس اين انرژي كه دريافت كرديم، نه تنها اميدواريم كه پروژه را ادامه بدهيم، بلكه براي اين موضوع برنامهريزي كرده و آمادهايم به سمت آن حركت بكنيم. براي مثال، وقتي حدود يك سال ديگر به تهران برگرديم، افرادي كه الان در وركشاپ دوم يعني وركشاپ سيرك و دلقكي هستند، بيشك شاگردان خودشان را خواهند داشت. اين نگرش و تفكر جديد در سيركها براي پرورش نيروهاي جديد در حال گسترش است. اين اتفاق در تئاتر هم ميافتد.
زمينه توانايي و استعداد هنرجوها و بازيگران ما را در چه سطحي ديديد؟ آيا به خوبي توانستهاند آموزههاي شما را درك و دريافت بكنند؟
ياتسك: دوست ندارم قضاوت بكنم، چون در هر گروه افراد مختلف با تواناييهايي متفاوت خواهند بود اما اين را ميدانيم آنچه به آنها ارايه ميكنيم، برايشان تازگي دارد. در واقع پروسهاي است براي آنها تا با اين قضيه بيشتر آشنا بشوند. من در هر فرد نكتههاي متمايزي از ديگران ميبينم. بايد منتظر بمانيم تا در روزهاي آينده بر اساس آنچه اعضاي كارگاه ارايه ميكنند، اطلاعات دقيقتري كسب بكنيم. الان بيشتر تمايل دارم مثل يك تصويرگر يا خالق باشم كه جهتدهي ميكند.
خانم كاشا، شما در وركشاپها چه نكتههايي را آموزش ميدهيد؟
كاشا: در وركشاپ كارگرداني تئاتر، ياتسك مسووليت آن را بر عهده دارد و من به عنوان انتقالدهنده محتوا و همچنين سرپرست بخشهاي موسيقايي و فيزيكال در كنار همسرم هستم، يعني ياتسك در طول وركشاپ از نكتههاي آموزشي صحبت ميكند و من حرفهاي او را اجرا ميكنم.
آيا تا اين لحظه، نمايشهاي ايراني را ديدهايد؟
ياتسك: ما دو نمايش ايراني ديدهايم اما نه در كشور شما، بلكه در لهستان. يكي از آنها «گيلگمش» و محصول گروه نمايشي «آو» بود. الان نميخواهم آن نمايش را قضاوت بكنم اما تماشاي آن، من را براي آمدن به ايران مصمم و پرانگيزه كرد. دومين نمايش به كارگرداني خانم ركسانا مهرافزون بود كه با حضور بازيگران جوان نوجوان ايراني و لهستاني اجرا شد. در همين وركشاپ هم داريم با برخي از آن نوجوانها كار ميكنيم. بايد بگويم بازيگران ايراني ما را به اينجا كشاندند. آن دو نمايشي كه در لهستان ديديم، براي ما بسيار شگفتآور بود و اين انگيزه را در ما ايجاد كرد كه بياييم و اين افراد و فرهنگ ايراني را از نزديك ببينيم و با آنها در كشور خودمان كار بكنيم. براي ما جالب بود كه آدمهاي اينجا استقبال گرمي از ما داشتند و مهمانپذير بودند. اين ويژگي دلچسب و شگفتآور بود.
كاشا: نكته جالب اينكه آدمهاي اينجا نگاه و آغوش باز دارند براي اينكه ارتباط برقرار بكنند و آنچه را ميدانند با ديگران در ميان بگذارند. اين موضوع براي ما كه دوست داريم بيشتر از فرهنگ شما بدانيم، جالب است.